نتایج جستجو برای عبارت :

14- به احترام تن بی سر پدرش، عنوان ندارد

هیچ کس به عنوان یه خانم به من احترام نزاشت. این باعث کمال گرایی منه. احترام من دنبال احترامم....من بهت به عنوان یه خانم احترام گذاشتم...ممنونم.
این چند خط مکالمه آخر من و دکترم بود . و من توی اتوبوس نشستم و گریه میکنم.
به خاطر زنانگی از دست رفته ام که قربانی احترام شده.
بعضی آدم ها تغییرت میدن.بدون اینکه بخوان
قال الحسین علیه السلام:ایّاک و ظلم من لا یجد علیک ناصراً الّا اللّه عزّ و جلّ.از ستم کردن بر کسی که جز خداوند بزرگ مددکاری ندارد پرهیز کن.(مصباح الهدی ، چهل حدیث از امام حسین علیه السلام ، حدیث 11)
پدرش ازدواج مجدد کرده بود. شب عروسیِ پدرش خیلی خوشحال بود، می گفت: او مثل اکثر مردها که دوست دارند اجتماع کوچکی را رهبری کنند، دلش می خواهد خانواده ای داشته باشد و بر آن ریاست کند. تا الآن خانواده داشت و رئیسش بود اما بعد از مرگ مادرم، این تشکیلات قاعد
*این داستان خیلی زیباست* *مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید* *پسرکوچکش از او پرسید:* *-چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟* *پدر گفت پسرم سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور* *پسر گفت:غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.* *پدر گفت امتحان کن پسرم.* *پسر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد* *سبد را زیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دویدولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند* *پس به پ
«آدم باید به بزرگترها احترام بذاره» از نظر من جزو منفعت طلبانه‌ترین حرفاییه که میشه زد. آیا وقتی از کسی میخوای به بزرگترها احترام بذاره منظورت اینه که اجازه داره به کوچیکترها فحش رکیک بده و توهین کنه؟ معلومه که نه! چیزی که ما در قالب احترام به بزرگترها از دیگران توقع داریم در واقع احترام و ادب و این قبیل مسائل نیست، که اگر بود دیگه حرف از کوچیک و بزرگ بی‌معنی بود. این احترام مورد انتظار در واقع یک جور امتیازِ بدون منطقه که ازت میخواد به صرف
نام نقی در این جهان همتا ندارد
پاکیزگی غیر از شما معنا ندارد
هادی اگر باشی برای بنده کافی است
راه سعادت غیر تو مولا ندارد
فهمیده ام از احترام پرده ی قصر
عالم به جز تو حضرت والا ندارد
بدخواه تو مبهوت مانده در جلالت
حرفی برای رد و یا حاشا ندارد
کردی مداوا زخم های دشمنت را
بی شک کسی چون تو دل دریا ندارد
این که دخیل نام تو شد مادر او
یعنی که دشمن غیر تو ماوا ندارد
کل کریمان از گدایان تو هستند
بسیار داری آن چه هر دارا ندارد
حاجت رواییِ گدای خانه ی تو
به احترام همه ی اون لحظه هایی که دنیا برات نخ نما شد،
به احترام همه ی شروع هایی که یه قدم دیگه به آخر خط نزدیکترت کرد،
به احترام همه ی امکانهایی که تا ابد ازت سلب شد،و به احترام تک نگاهی که تا مغز استخوانت نفوذ کرد...بایــــــــــــــــــــــد ادامــــــــــــــــــــــــه داد
باید دنبال حال خوب بوداز نوع خاصش، از نوع خودت و بدونیم که "طبیعت معطل ما نمی مونه"
متوسط عمر عقاب 30 سال است و متوسط عمر کلاغ 300 سال.
عقابی در بلندای قله ی رفیعی لانه داشت.عقاب به پایان عمرش نزدیک شده بود، اما نمی خواست بمیرد.
به یاد آورد که پدرش از پدرش که او هم از پدرش شنیده بود که:در پایین قله کلاغی لانه دارد.
چهار نسل از خانواده ی عقاب ها این کلاغ را دیده بودند اما کلاغ هنوز به نیمه ی عمر خود نیز نرسیده بود!
عقاب در دلش به کلاغ حسادت کرد؛ تصمیم گرفت به
ادامه مطلب
چگونه نامه را در انگلیسی به خاتمه برسانیم
اگر خدای ناکرده برای تمرین یه موقع؛ و یا به اجبار(که قسمتتون بشه) خواستید نامه ای بنویسید . آخرش رو میتونید از این عبارتهای چاپلوسانه استفاده کنید :))))) شوخی کردم؛ این عبارت ها برای احترام اند. . Yours faithfully ارادتمند شما . Yours sincerely ارادتمند شما . Yours respectfully با احترام Yours cordially با احترام صمیمانه . Yours affectionately با احترام و محبت . Yours truly ارادتمند شما . Fondly از روی علاقه . Gratefully با سپاس . Best regards با بهترین احترام ه
به احترام همه ی اون لحظه هایی که دنیا برات نخ نما شد،
به احترام همه ی شروع هایی که یه قدم دیگه به آخر خط نزدیکترت کرد،
به احترام همه ی امکانهایی که تا ابد ازت سلب شد،و به احترام تک نگاهی که تا مغز استخوانت نفوذ کرد...بایــــــــــــــــــــــد ادامــــــــــــــــــــــــه داد
باید دنبال حال خوب بوداز نوع خاصش، از نوع خودت و بدونیم که "طبیعت معطل ما نمی مونه"
توی این همه سال درس بزرگی گرفتم از این همه آدمی که باهاشون ارتباط برقرار کردم و اون درس این بود که هر آدم یه اندازه از احترام رو میفهمه.واقعا بعضی ها معلوم نیست توی زندگی چی یاد گرفتند. توی چه خونواده ای زندگی کردند.یه مثال: شاید یکی دو سه هزار میلیارد رو نفهمه. ولی خوب یه میلیارد رو میفهمه. پس قد همون اندازش باید براش ارزش گذاشت. همین!
یک پیرمرد و سه دخترش در یک روستای کوچک با هم زندگی می کردند، یک روز پیرمرد بیمار شد و مرگ به سراغش آمد، دختر بزرگ تر از مرگ درخواست کرد تا پدرش 2 سال دیگر هم زنده بماند و مرگ قبول کرد.
2 سال بعد مرگ دوباره به سراغ پیرمرد آمد و دختر وسطی از مرگ درخواست کرد تا اجازه دهد پدرش یکسال دیگر هم به زندگی خود ادامه دهد و مرگ هم موافقت کرد.
یک سال بعد مرگ بازگشت و دختر کوچک پیرمرد که شمعی روشن در دست داشت از مرگ خواست تا زمانیکه که این شمع می سوزد و آب می شود،
به گزارش دانش ویکی جوناس سالک در ۲۸ اکتبر ۱۹۱۴ در خانواده‌ای یهودی در شهر نیویورک به دنیا آمد. خانواده وی بسیار فقیر بودند و پدرش در زمینه تولید پوشاک کار می‌کرد. در ۱۲ آوریل ۱۹۵۵ اولین واکسن فلج اطفال توسط سالک تهیه شد و مورد استفاده قرار گرفت. از وی به دلیل اینکه امتیاز کشف فلج اطفال را ثبت نکرد و آن را به رایگان در اختیار جهانیان قرار داد تقدیر شده است.
وقتی از جوناس سالک درباره دلیل ثبت نکردن امتیاز کشف واکسن فلج اطفال سوال شد پاسخ داد: هی
گویند چون خزانه انوشیروان دادگر را گشودند، لوحی دیدند که پنج سطر بر آن نوشته شده بود :
هر که مال ندارد، آبروی نداردهر که برادر ندارد، پشت نداردهر که زن ندارد، عیش نداردهر که فرزند ندارد، روشنی چشم ندارد
و هر که را هم این چهار ندارد،هیچ غم ندارد ...!
با لباس فرم مدرسه کنار پدرش وارد دفتر شد. فکر کردم پدرش کار حقوقی دارد و دخترک بعد از مدرسه همراه پدرش آمده است. نزدیک باجه شدند؛ درخواست صدور گواهی رشد داشتند، فقط ۱۲ سالش بود، کفش اسپرت صورتی، مانتو و شلوار مدرسه، چشم های کودکانه... باورم نمی شد... داشت ازدواج میکرد! به سن قانونی نرسیده بود، میخواست از دادگاه حکم رشد بگیرد. دلم سوخت، برای دخترانگی هایی که به زودی تبدیل به زنانگی می شد، برای بچگی های نکرده، برای خانواده ای که قرار بود در قرن ۲۱
" بسم رب رقیه " 
 
گر دخترکی پیش پدر ناز کند/ گره کرب و بلای همه را باز کند
 
انگار رقیه(س) بر خلاف سن و سالش از همه بزرگتر بوده است. 
رقیه بی تابی میکند، مینشیند، برمیخیزد و بر سر و صورت خود می کوبد و صدای پدر در جانش میپیجد.... 
شنیدن همین ندا، عروج رقیه را محرز میکند. درد و غم رقیه تمام شد و با سکوت او انگار خرابه آرام گرفته است.
تا امشب رقیه بود که خواب را از چشم یزیدیان گرفته بود، آغازگر راهی بود که پایانش مشقت و خفت یزیدیان است و حالا نوبت ماست...
به نام خالق قلم
مقدمه
 
این داستان جنبه ی سرگرمی دارد و هیچ کدام از رویداد ها و نام های موجود در داستان
حقیقی نمیباشد. داستان سقوط در مورد پسری شونزده ساله به نام دنیل است که در
کودکی اش پدرش را از دست داده؛ رژیمی که اکنون بر کشور آمریکا حکم فرما است،رژیم
هایِنت است. ولی مردم زیادی از آن ناراضی هستند؛و نکته ی جالب این است که دنیل
پدرش را در همین اعتراضات از دست داده است. اما دنیل تصمیم میگیرد که راه پدرش را
ادامه دهد اما........
امیدوارم از داستان
به احترام همه ی اون لحظه هایی که دنیا برات نخ نما شد،
به احترام همه ی شروع هایی که یه قدم دیگه به آخر خط نزدیکترت کرد،
به احترام همه ی امکانهایی که تا ابد ازت سلب شد،و به احترام تک نگاهی که تا مغز استخوانت نفوذ کرد...بایــــــــــــــــــــــد ادامــــــــــــــــــــــــه داد
باید دنبال حال خوب بوداز نوع خاصش، از نوع خودت و بدونیم که "طبیعت معطل ما نمی مونه"
♦️ثروتمندزاده اى در کنار قبر پدرش نشسته 
بود و در کنار او فقیرزاده اى که او هم 
در کنار قبر پدرش بود.
 
 ثروتمندزاده با فقیرزاده مناظره مى کرد
 و مى گفت: صندوق گور پدرم سنگى
 است و نوشته روى سنگ رنگین است. 
 
مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در
 میان قبر، خشت فیروزه به کار رفته است، 
ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و 
مشتى خاک، درست شده، این کجا و آن کجا؟
 
فقیرزاده در پاسخ گفت: 
تا پدرت از زیر آن سنگ هاى سنگین 
بجنبد، پدر من به بهشت رسیده 
 
سعدی
‏دختر پادشاه یونان عاشق شاپور ساسانی شد و پیشنهاد ازدواج داد ، شاپور در قبال این پیشنهاد خواستار باز کردن دروازه‌های شهر برای سربازان ساسانی کرد . شاهدخت موافقت کرد و به پدرش خیانت کرد ؛شاپور پس از تصرف شهر دخترک را گردن زد و گفت : کسی که به پدرش خیانت کرد چگونه به من رحم کند ؟!!
+تا تو باشی دیگه با پسرای خاورمیانه نپری
پدربزرگم سواد ندارد! اما انسان شریفی است. احترام می گذارد، حتی به کوچکتر از خودش!.. مهربان است، با فرزندانش، نوه هایش، همسرش، خواهرانش و با همه!.. حرف من این است: بعضی ها سواد آنچنانی ندارند، اما انسان شریف و بزرگواری هستند. معرفت و انسانیت، ربطی به میزان تحصیلات ندارد! بعضی ها چند کلاس هم سواد...
حرمت پدر ، حرمت خداست
 
 
 
●اسلام و احترام پدر
اسلام برای پدرانی که وظیفه ی خود را به درستی انجام می دهند، ارزش و احترم قائل است. این ارزش و احترام به حدی است که در آیات قران پس از انجام وظیفه ، احترام به خدا و اطاعت از فرمانش از احترام به والدین یاد شده است.در اینجا چند نمونه از موارد ارزش و احترام پدر را ذکر می کنیم : 
 
ـ اصل بر رعایت حکم پدر است و بدون اجازه ی او‏، جز در واجبات نمی توان گام برداشت. فرزند وظیفه دارد بال رحمت و عنایت خود را در ز
ابوالحسن می گوید: «حدیث کرد مرا پدرم موسی کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمدباقر از پدرش علی زین العابدین از پدرش حسین – شهید کربلا – از پدرش علی بن ابی طالب که گفت: «عزیزم و نور چشمانم، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «جبرئیل حدیث کرد مرا و گفت شنیدم پروردگار – سبحانه و تعالی – می فرماید کلمه "لا اله الّا الله" دژ و قلعه من است. هر کس که آن را بگوید، به قلعه من وارد شده است و آنکه به قلعه من وارد شود، از عذاب من ایمن و آسوده است.» می بینم که
احترام گذاشتن به انسان ها هم خیلی چیز خوبیه..
چرا درگیریم که احترام نذاریم نمیدونم..
چرا احترام نمیذاریم هم نمیدونم..
ولی توقع احترام داریم جالبیم..
خواسته هامون با عملکردهامون دنیا دنیا فاصله داره..
اون دنیا هم بریم همینیم.. خواسته هایی از خدا داریم که با اعمالمون فاصله داره..
همه که خدا نیستن کرم خودشون ببینند.. بعضی ها آینه آینه جواب میدهند..
خلاصه احترام و ادب خیلی چیز خوبیه..
وقتی از اینکه خودتان باشید راضی باشید، بدون اینکه مقایسه کنید یا برای تحت ‌تاثیر قرار دادن دیگران رقابت کنید، هر فرد باارزشی به شما احترام خواهد گذاشت.و مهمتر اینکه خودتان هم به خودتان احترام خواهید گذاشت.هیچکس حق قضاوت کردن شما را ندارد. ممکن است مردم داستان‌های شما را شنیده باشند و تصور کنند شما را می‌شناسند اما هیچوقت نمی‌توانند آنچه بر شما گذشته را احساس کنند

ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
در بی غیرتی اهل سقیفه و بی ناموسی اهل سقیفه همین یک تکه از تاریخ کافی است که به کسی می گویند امیرالمومنین و خلیفه پیامبر که سه روز در مدینه به منظور براندازی حلالزادگی ناموس مسلمانان را حلال همگانی اعلام کرد و در سه روز هزاران نطفه حرام بسته شد
،نسل مسلمانان و صحابه که در مدینه بودند به حرام آغشته شد و کودکان صحابه پدرانشان مشخص نبود و در فرزندانشان تشکیک شد که فرزند پدرش می باشد یا س
بسم الله الرحمن الرحیم
 
آنچنان که هویدا است در غرب چیزی با نام محدودیت در امور غیر اخلاقی وجود ندارد و این مهم تا به آهنگ های آنان نیز رسیده است ، اگر آهنگ های خوانندگان غربی که معنایش را نمیدانید گوش میدهید باید بدانید که اکثر آنان فاقد محتوا هستند و تنها صوت خوبی دارند ، ترجمه چند مورد از این آهنگ ها را در چند پست می آوریم .
و اما در این پست :
آهنگ bad girl از Avril lavign با کمک Marilyn manson
در این آهنگ مکالمه ای بین یک دختر با پدرش جریان دارد که آوریل دختر
ابوالحسن می گوید: «حدیث کرد مرا پدرم موسی کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمدباقر از پدرش علی زین العابدین از پدرش حسین – شهید کربلا – از پدرش علی بن ابی طالب که گفت: «عزیزم و نور چشمانم، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «جبرئیل حدیث کرد مرا و گفت شنیدم پروردگار – سبحانه و تعالی – می فرماید کلمه "لا اله الّا الله" دژ و قلعه من است. هر کس که آن را بگوید، به قلعه من وارد شده است و آنکه به قلعه من وارد شود، از عذاب من ایمن و آسوده است.» 
می بینم که
نام فارسی: روزهای زیبا
ژانرها: درام
کشور: کره جنوبی
عنوان بومی: 뷰티풀 데이즈
دیگر اسامی: Byootipool Deizu
خلاصه داستان: ژن چن (جانگ دونگ یون) به همراه پدرش در چین زندگی میکند. پدرش میخواهد قبل از مردن، همسرش را دوباره ملاقات کند. ژن چن به کره سفر میکند تا مادرش را بعد از ۱۴ سال ملاقات کند.
ادامه مطلب
ابوالحسن صبا،  (1281-1336 تهران) استاد برجسته موسیقی ایرانی، آهنگساز و نوازنده
ابوالحسن، فرزند کمال السلطنه در سال 1281 خورشیدی در خانواده ای آشنا به موسیقی و اهل ادب متولد گردید پدرش پزشک، ادیب و دوستدار موسیقی بود.
صبا نخستین درسهای موسیقی را از پدرش فرا گرفت.
ادامه مطلب
روزی با پدرش تنها شدند از پدر پرسیده بود : گاهی اگر احساس خستگی کنی انقدری که ندانید چرا خسته اید چه میکنید؟؟
پدرش لبخندی زد و گفت : خستگی  های بدونه شرح !!!!!  ؟؟؟؟
با لبخندی که داشت آرام زیر لب گفت : مرهمی برای خستگی هایت نیست جز  مناجات خدا
......................................................................................................................................................
.................................................................
نجات هفته : خدایا اگه نجاتمون نداده بودید الان شب سومی بود که زندگی جدیدم شروع میشد
جواد تندگویان در سپیده‌دم روز 26 خرداد سال 1329 هجری شمسی پا به عرصه هستی نهاد. قدومش مایه برکت و خیر برای خانواده بود و وجودش روشنی بخش جانشان.
قبل از اینکه به مدرسه برود پدرش او را به مسجد برد و با قرآن آشنا کرد. پدرش از هواداران آیت الله کاشانی ـ روحانی مبارز، مشهور بود.
ادامه مطلب
آیا توانایی نداشتن کودکان بر روزه گرفتن، دلیل بر روزه خواری آنان در اجتماع است؟« کودکان اگر حب روزه گرفتن و کسانی که روزه میگیرند را در قلبشان داشته باشند، روزه خواری نمیکنند.»کودکان مانند بزرگسالان از تکریم و احترام لذت می‌برند (یکی از روشهای تربیت فرزند، احترام گذاشتن و شخصیت دادن به اوست) پس اگر کودک بداند که با روزه خواری نکردن آبرو و شخصیت می‌یابد، روزه خواری نمیکند. حال این وظیفه پدر و مادر است که روزه را به عنوان یک ارزش در فرزندشان
#کودکان_را_دوست_داشت
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 
بچه‌ها را که می‌دید، گل از گلش می‌شکفت.یک‌جوری با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کرد.به بچه‌های ۸-۷ ساله به‌اندازۀ مردهای بزرگ احترام می‌گذاشت؛  «شما» خطاب‌شان می‌کرد.به بچه‌ای که کنار پدرش نشسته بود و با کنجکاوی و بازی‌گوشی  داشت نگاهش می‌کرد، به شوخی می‌گفت: «شما پدر ایشونید یا ایشون  بابای شمان؟!» (بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان)
  به شیوه باران، ص٢٣

 
محسن لرستانی در شهر مشهد به دنیا آمد. محسن لرستانی پدرش اصلیت(کُرد)دارد و پدرش اهل مشهد است.
او از همان دوران کودکی علاقه زیادی به خوانندگی داشت که همین امر موجب شد که محسن لرستانی خواننده شود.
آثار مهم و زیبای محسن لرستانی:
*زندانی
*کارتون خواب
*بی وفایی
*و...
او در سال ۱۳۸۶به موسیقی حرفه ای شناخته شد.

مــــــــــــــــــــــحـــــــــــــــــــســــــــــــــــن لـــــــــــــرســـــــــــــــتـــــــــــــانــــــــی
 به دلیل خیانت زن طلاق توافقی از نوع خلع نوبت اول گرفتیم و ایشون در صورت جلسه تمام حق حقوق قانونی و شرعی رو به شوهر بذل کردند وصیغه طلاق جاری شد در زمان 3ماه عده ی زن .شکایتی از صلحنامه دستنویس 1دانگ منزل مربوط به صلح پدرم بهدایشون کردند و درخواست تنفیذ صلحنامه دادنددر صورتی که قبلا همه را بخشیده بودو چون اصل صلحنامه پیش پدرش بود و پدرش از طلاق خبر نداشت چیزی کتبی در صلحنامه اصلی ننوشتیم .... چگونه این مورد را ثابت کنیم؟
جاستین بیبر ترانه سرا و خواننده کانادایی ست. او متولد اول مارس ۱۹۹۴در آنتاریو کانادا می باشد. بیبر توسط مادری مجرد و کم سن و سال بزرگ شد.
 
پدر جاستین بیبر “جرمی بیبر” خانواده خود را بخاطر یک زن دیگر ترک کرد. پدرش جرمی معتاد بود و با مشکلات اعتیاد دست و پنجه نرم میکرد.
 
در سال ۲۰۱۰ جاستین اظهار کرد که با پدرش روابط خوب و نزدیکی دارند. جاستین که آن موقع ۱۶ سال داشت در مصاحبه با مجله ای اعلام کرد که “من با پدرم رابطه خیلی خوبی دارم. زمانی که من بچ
دامن سفیدش در دستان باد می رقصید. موهایش اما زیر پناه کلاهش در سکون بودند. به هرطرف نگاه می انداخت چیزی جز دشت نمی دید. دشت هایی که تا چند ماه پیش از طراوت و سرسبزی شان خشنود می گشت و هنگام قدم زدن میانشان، تمام غصه هایش فراموشش می شد. دشت هایی که اکنون به دلیل نباریدن باران یا گرمای سوزان یا شاید هم هر دو، دیگر از لطافت سابقشان اثری دیده نمی شد. او یکه و تنها میان دشت های غمگین ایستاده بود. خیره بود به سایبان تابستان های کودکی اش، تنها همدمش، تن
دامن سفیدش در دستان باد می رقصید. موهایش اما زیر پناه کلاهش در سکون بودند. به هرطرف نگاه می انداخت چیزی جز دشت نمی دید. دشت هایی که تا چند ماه پیش از طراوت و سرسبزی شان خشنود می گشت و هنگام قدم زدن میانشان، تمام غصه هایش فراموشش می شد. دشت هایی که اکنون به دلیل نباریدن باران یا گرمای سوزان یا شاید هم هر دو، دیگر از لطافت سابقشان اثری دیده نمی شد. او یکه و تنها میان دشت های غمگین ایستاده بود. خیره بود به سایبان تابستان های کودکی اش، تنها همدمش، تن
تو❤️یای 60 و70 تهران و کرج شرط اول عضویت تو گروه ما ادب شخصیت احترام به ادمین و عضوای گروهه متقابلا همین برخوردم شک نکن با شماا دارناحترام = احترام - دوست گلم تو کار ادمین دخالت نکن ⚠️تایم پاکسازی ۱۲ظهر و 00:00 شب
دوستان عزیز برای دریافت گروههای بیشتر میتونید در کانال لینکدونی ما عضو بشید!
ادامه مطلب
⭕️ کنایه مجری تلویزیونی به عادل #فردوسی_پور/ "با افتخار به قوانین سازمان احترام می گذارم"
"محمدرضا احمدی" مجری ورزشی #شبکه_سه در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
افتخار داشتم به گروه خوب و ‌حرفه‌ای مسابقه #ستاره_ساز اضافه بشم.
از زحمات محمدحسین میثاقی عزیز تشکر می‌کنم و براش در عرصه جدید و برنامه فوتبال برتر آرزوی موفیقت دارم.
ما مدیون #تلویزیون هستیم و با افتخار به قوانین و چارچوب‌های سازمان احترام می گذاریم.
 
یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه می کنی؟
مادرش به او گفت: زیرا من یک زن هستم.
پسر بچه گفت: من نمی فهمم.
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: تو هیچگاه نخواهی فهمید.
بعدها پسر از پدرش پرسید: چرا مادر بی دلیل گریه می کند؟
پدرش تنها توانست بگوید: تمام زنها برای هیچ چیز گریه می کنند.
پسر بزرگ شد و به یک مرد تبدیل گشت ولی هنوز نمی دانست که چرا زن ها بی دلیل گریه می کنند.
بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد .
او از خدا پرسید: خدا یا چرا زنها به آسانی گریه می ک
 
بیوگرافی سینا درخشنده خواننده + زندگی شخصی هنری
 
 
سینا درخشنده متولد 31 شهریور 1371 در شیراز، خواننده است
 
فارغ التحصیل لیسانس رشته عمران می باشد نوازنده قابلی است، شعر نیز می سراید و حالا عنوان پدیده موسیقی ایران در عرصه خوانندگی را یدک می کشد
 
نام اصلی اش رضا در شناسنامه است
 
 
شروع فعالیت
 
فعالیت خود را از سال 1391 وقتی 20 ساله بود با نواختن ساز آغاز کرد
 
کم کم در مدت سه سال شروع به تولید چند ترک کرد که بازتاب چندانی نداشت برا همین مجبور ش
بسم الله
به گمانم باید کمی بیشتر به خودم احترام بگذارم.
برای وقت هایی که نمی توانم کار کنم
برای این روزهایی که زیاد درد می کشم
وشب ها در کابوس هایم خودم را قطعه قطعه می کنم
باید به خودم و احساسم احترام بگذارم
به آرامشم.
به اینکه مجبور نیستم کارهایی را که از حد توانم فراتر است انجام بدهم.
احساس بی ارزش بودن می کنم
فقط به خاطر تو...
فقط وقتهایی که تو مرا تایید نمی کنی...
فقط برای اینکه من توی زندگی ات جایی ندارم.
این روزها همچنان درگیر پایان نامه ام
سایه شاخ و برگ درخت روی نوشته های کتاب حواسش
را پرت می کرد. سعی کرد کتاب را جا به جا کند تا تمامش در سایه باشد. مطلب آنقدر
جذاب نبود و هر آنچه تکان می خورد بهانه ای بود برای اینکه فکرش را مشغول کند. هر
صدای جدیدی هم قابلیت ورود به این عرصه را داشت. معلم اش گفته بود "همان طور
که با ورزش بدنی قابلیت ماهیچه هایمان افزایش پیدا می کند با تمرکز ذهنی می توان
مغز را تقویت کرد". اولین فعالیتی که برای ورزش ذهنی سراغ داشت کتاب خواندن
بود. ولی موفق به متمرکز شد
شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد. وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامی
آنچه از مجموع بیانات و روایتی که در این زمینه وجود دارد، بدست می آید، این است که این عمل واجب نیست. اما هنگام شنیدن نام مبارک آن حضرت شایسته است که بنوعی احترام نمود. در روایت معروف دعبل خزاعى شاعر اهل بیت (علیهم السلام) آمده است که وقتى قصیده مشهور «مدارس آیات» را خدمت امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) مى خواند، هنگامى که به این بیت رسید: خروج امام لامحالة خارج *** یقوم على اسم الله والبرکات امام (علیه السلام) دست بر سر نهاد و به عنوان احترام
در مراسم پایانی ریاست جمهور ۸ ساله ایالات متحده آمریکا خانواده وی هم بودند دختر کوچک اوباما درمراسم نبود و مایه تعجب حاضران میلیونی شد
موقعی که خبرنگار از خانم اوباما علت نبود دخترش را جویا شد ، جواب این بود دخترم مدرسه بود و ما با مدیر مدرسه تماس گرفتم وخواهان مرخصی برای حضور دخترم در مراسم نمادین
خداحافظی پدرش بودیم
ولی مدیر گفت: درس وی مهم تر است و اجازه نداد‌و ما هم به تشخیص خانم مدیر احترام میگذاریم و از وی بخاطر حساسیت در امر آموزش
من یک دهن خسته که آواز ندارد 
یک پنجرهء بسته که پرواز ندارد 
من بی تو یکی مثل خودت، آینهء دق! 
یک آخر بیهوده که آغاز ندارد 
 اینقدر نگو از من و از هر چه تو بنویس
هر حس پدرمرده که ابراز ندارد! 
 دستی که قلم را به تعفن نکشاند 
مانند رسولی است که اعجاز ندارد
یا ما خبر از خانهء همسایه نداریم 
یا اینکه کسی در دِه ما غاز ندارد! 
 بگذار همانند تو دیوار بمانیم
این خانه نیازی به درِ باز ندارد 
علی اکبر یاغی تبار
سلام
من دختری ۲۳ ساله هستم، ۵ ماه پیش با یه پسر ۲۵ ساله که هم دانشگاهیم بود به درخواست و اصرار ایشون قرار شناخت و ازدواج گذاشتیم، تایمی رو مشخص کرده بودن واسه آشنایی و بعد قرار بود بیان خواستگاری، به خانواده شون هم گفته بودن و اون ها هم راضی بودن، اما وقتی زمانش تموم شد پدرش هنوز خونه نخریده بود و این پسر هم اصرار کرد به خانواده ش و دعواشون شد.
پدرش خیلی جدی باهاش مشکل پیدا کرد و گفت اصلا الان وقت ازدواجت نیست، پدرش گوشیش رو یه مدت گرفت و به منم
دلتنگ دوران موفقیتم.
دورانی که همه چیز رو دور بود و از همه نظر خوش میدرخشیدم. همه چیز جور میشد، درس و مدرسه، زبان، المپیاد، قرآن، کنکور.
اگر از لحاظ مالی سبک بودم و وزنی نداشتم اما از لحاظ اعتبار و شخصیت، سنگین بودم و قضیه مالی اصلا به چشمم نمیومد.
دلتنگ عزت و احترام سابقم.
نمیدونم چی شد تا به خودم اومدم، همه چیزو از دست داده بودم و تنها خاطرات شیرین اون روزها برام باقی مونده بود.
حالا باید دوباره از نو حرکت کنم و بسازم انچه باید رو. زندگی امروز
بیائید به احترام انسان و انسانیت اثار فکری دیگران را با ذکر نام خالق اثر نشر کنیم. . . . . همه آدمها که خیام و سعدی و. . . نیستند هر کسی یک نشانی دارد که با هیچ کس دیگری مشابه نیست والبته استفاده به قصد جعل امکان ندارد اما خیلی ها خیلی چیز ها دارند که نشانی از هویت وشخصیت آن انسان است . . . ویا حد اقل به دلایل شخصی آن رد و نشانه برایشان مهم است چندی پیش یک جا به شعر و نوشته ای برخوردم که به نام کسی دیگر به ثبت رسیده بود وخیلی خیلی تعجب کردم وقتی متوجه شد
دیروز تو جلساتمون (جلسات هفتگی کتاب‌خوانی) بحثی رو مطرح کردم که اخیرا ذهنم رو درگیر کرده بود. بحث خوبی شکل گرفت. مثل همیشه‌مون سعی کردیم تو مسائل عمیق بشیم و نظرات همدیگه رو بشنویم، حتی اگر قرار نیست دیدگاه همدیگه رو قبول کنیم. موضوع بحث "میزان دین ما به پدر و مادر، درست یا غلط بودن تزریق حس عذاب وجدان در صورت پیروی نکردن از اون‌ها، حد و حدود احترام به پدر و مادر، یعنی اینکه تا چه میزان باید از خواسته‌های خودمون به دلیل همسویی با خواسته اون
روزی در ایام قدیم مردی به نام شملین با زنش در وسط جنگل های آفریقا زندگی میکردند در میان قبیله اشان اختلاف درست شده بود و قبیله به جنگ یا فرار روی داده بودند و شملین و زنش به اتفاق پسر کوچکشان زندگی میکردند و هیچکس را نمیشناختند تا اینکه روزی زنش گفت خوب تو هم ای شملین بگرد شاید قبیله مان را پیدا کنی تا کی تنها اینجا بمانیم و زن دق کرده بود هرچه شملین میگفت جنگل بزرگ است و ما تا ابد کسی را نخواهیم دید زنش راضی نمیشد تا اینکه روزی غذای زیاد برای ش
همش فکر میکنم کاش لاأقل این دم آخر طبق ادعاهایی که دارن، باهام رفتار میکردن، به پاس اون 6 ماهی که باهاشون بودم و سعی کردم هیچ قانونی رو زیر پا نذارم. اما کلاً ترجیح میدم حرف نزنم و گله نکنم هیچوقت، خوشحال میشم آدما هم به سکوت آخرم احترام بذارن و در واقع "رهام" کنن و فقط برن! چون حرف زدن بعد از اینکه پر از اشتباهیم و خطا، چیزی نیست جز توجیه!
اگه به سکوتم احترام میذاشتن و توضیح نمیخواستن، لاأقل با این حس و حال بد تموم نمیشد همه چی!
برایم پیامی فرستاد که: «فلانی حالش خوبه؟ رو به راهه؟»
به احترام همه‌ی عشقی که در گذشته از نزدیک شاهدش بودم، به احترام همه‌ی محبت‌ها، مهربانی‌ها، خاطره‌ها، زندگی‌ها، به احترام احساسی که خودم از دل و جان درکش می‌کنم، به احترام همه‌ی نگرانی و شرم و محبتی که توی سؤالش بود، به احترام همه‌ی این‌ها دلم نیامد بگویم فلانی، عشق سابقت، همان که یک زمانی برای هم می‌مردید و فکر می‌کردید زندگی بدون آن یکی ممکن نیست و اصلا زندگی نیست و مردگی است و ز
 
 
آرامش واقعی در پرتو احترام حاصل می شود...
 احترام به خود :
و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه (بقره، 195)
احترام به پدر و مادر:
و بالوالدین احسانا(بقره 83)
احترام به خدا:
لاتعبدون الا الله(بقره، 83)
احترام به خلق خدا:
و قولو للناس حسنا( بقره، 83)
آیا معنای وحدت اسلامی این است که از همه چی کوتاه بیاییم و اسمِ خیابان‌هایمان را به نام ابوبکر و عمر بزنیم و دست از عقایدمان برداریم و بیخیال وقایع تاریخی بشویم؟
وحدت شیعه و سنی امکان پذیر است ولی وحدت تشیع و تسنن امکان ندارد. به همین خاطر در وحدتی که با برادران اهل سنت داریم هرگز یک قدم هم از عقایدمان کوتاه نمی‌آییم، اما در قالب اخلاق و جهت احترام به افرادی که حقیقت بهشان نرسیده حتی مسالمت آمیز مناظره هم خواهیم کرد.
***
تساهل و تسامح به معنای
احترام به
شخصیت همسر باید خط قرمز زندگی مشترک باشد؛
حتی در اختلافات و اوج عصبانیت.
احترام
فقط وظیفه ی زن نیست. مرد هم باید به همسرش احترام بگذارد.

امام صادق
از قول امام باقر(علیهم السلام):
هرکس زنی
اختیار کند، اکرامش کند.
وسایل
الشیعه ج5ص61
شاید فکرکنید تولید ومصرف کالای ملی صرفا از جنبه اقتصادی برای کشور سود مند است در صورتی که حمایت از تولید داخل برای کشور سودمند است،در صورتی که حمایت از تولید داخل یعنی احترام گذاشتن به محیط زیست، احترام به جوانان ،احترام به تحصیلات دانشگاهی ودر نهایت رسیدن به وضعیت اجتماعی مطلوب.
     
 سلام .من بهرزوم .دوست بابام امروز اومد خونه ما. بابام خیلی بهش احترام گذاشت. خوش امد
 گفت.موقعی که می خواست بشینه، بابام سریع به پشتی براش اورد که راحت باشه و به دیوار 
تکیه نده.
بچه ها، پدر ها ومادرها خدا خیلی کار بابای بهروز رو دوست داره. چون بابای بهروز به یه مسلمان 
احترام گذاشته وبرای اینکه اذیت نشه براش پشتی گذاشته. خدا به خاطر این کار گناهان بابای بهروز 
رو می بخشه
چون پیامبر(ص) فرمودند: هیچ مسلمانی نیست که برادر مسلمانش بر او وارد شود و
احترام گذاشتن چیست و چه عواقبی دارد؟
ریشه آن در لاتین دوباره دیدن و در واقع گرامی دیدن است
ممکن است از فردی تنغر داشته باشید یا با او مخالف باشید اما به عنوان یک انسان و با یک نگاه مثبت دوباره او را بپذیرید
در این صورت از  هرآنچه ممکن است برای شما مفیذ باشد دریغ نخواهید کرد
از طرف دیگر عنصر دیگر احترام گذاشتن و ریشه دیگر آن حفظ حریم و توجه به آن است
در صورت حفظ حریم از نزاع در امان خواهید بود
راهکارها:
1.خود را آرام کنید. استرس و تنش نداشته باشید
سلام. در ادامه پست قبلی خواستم بنویسم که من فرشته نیستم! اگر چند خط پایین رو بخونید میفهمید که من با دیدن تلاش های آووکادو فقط یه مقدار خودمو جمع و جور کردم! تقریبا توی اطرافیانم کسی رو مثل آووکادو سراغ ندارم. کسی که هم کار میکنه. هم دانشجوی دکتری ست، توی یه دانشگاه سخت گیر! هم قراره از اول مهر دوباره تدریس رو شروع کنه. با این همه مشغله هر موقع که بخوام برای من وقت داره. هیچ وقت برای من خسته نیست. تازه این چیزا اصلا مهم نیست. آووکادو تقریبا از 6 سا
به گزارش ایسنا، حوالی ساعت هفت صبح امروز مردی ۴۶ ساله در تماس با پلیس ۱۱۰ اعلام کرد همسرش را در منزلشان واقع در میدان آرش به قتل رسانده است، پس از اعلام این موضوع، ماموران رسیدگی به موضوع را در دستور کار خود قرار داده و ماموران کلانتری مرزداران به سرعت در محل حاضر شدند. مأموران با حضور در محل حادثه با جسد خون‌آلود زنی ۴۲ ساله مواجه شدند که همسر و پسر مقتول نیز در محل قتل حضور داشتند. در بررسی اولیه مشخص شد شوهر مقتول پس از قتل همسرش با اورژانس
=تشریف بیارید اینجا یه لحظه!
-استدعا دارم؛ بفرمایید!=گاهی این احترامی که دریافت می‌کنید به خاطر بزرگیِ شماست نه بزرگواریتون.- یعنی چی؟
=منظور اینه که درخت هم بزرگه. کوه. شُتُر ....
-دست شما درد نکنه دیگه.
=ببین! افراد زیادی هم هستند که به انسانیت، به شرف، به مهربانی، به درستکاری و صداقتِ آدمهای دیگه احترام میذارن. این احترام گذاشتن ها باعث میشه که خودشون هم شخصیتِ بزرگواری داشته باشن. و یا چون بزرگوار هستند، همه رو بزرگورا میبینن، و این بزرگواری
 جعفری گوید شنیدم حضرت   ابوالحسن ع بمن فرمود چرا مینگرمکه تو نزد عبدالرحمان بن یعقوب هستی   جماری  عرضکرداو دایی من است  حضرت فرمود او در باره خدا سحخن ناهمواری گوید خدارا بصورت اجسام و اوصاف ان ان وصف کند و پس باو همنشین شو ومارا واگذاریابا بشین واوراترک کن  عرضکردم  او هرچه میخواهد بگوید بمن چه زیانی دارد وقتیکه من نگویم انچه را که او گوید ابوالحسن ع فرمود ایا نمی ترسی از اینکه باو عذابی نازل کردد و هردو ی شما را فرا گیرد ایا ندانی داست
چگونه در محل کار تبدیل به فردی مهم شویم؟
تا به حال دقت کرده اید که برخی از افراد درمحل کار محبوب تر و موفق تر هستند به نظر شما رمز موفقیت این افراد چیست و چرا می توانند جلسات کاری را به نفع خود تغییر دهند؟
 گاهی می توان با چند راهکار رفتاری ساده در محل کار به فردی مقتدر و در عین حال محبوب و مهم تبدیل شد:
_اطلاعات شغلی خود را به روز کنید
_خوش مشرب ولی مودب باشید
_به حقوق همکاران خود احترام بگذارید
_پشت همکاران خود بایستید
_با دانش صحبت کنید
_به ظاهر
  دریای بزرگ خواب وحشتناکی دید و با عصبانیت از خواب پرید آن روز زیاد سرحال نبود و مدام با موج‌هایش به  کشتی‌ها می‌کوبید . دلش می‌خواست فریاد بلندی سر بدهد پس دهانش را باز کرد تا فریاد بکشد که ناگهان یک کشتی که همان موقع از جلوی دهان دریا می‌گذشت افتاد در شکم دریا و کشتی های دیگر هم ترسیدند و به سرعت ازمسیر دهانه دریا دور شدند و به ساحل رفتند در ساحل دختر کوچولو منتظر پدرش بود وقتی همه کشتی‌ها برگشتند و پدرش نیامد خبر غرق شدن کشتی که پدرش م
تو دوران کودکی شایدم نوجووونی یاد میاد که تو یه قسمت از کارتون معروف هاچ زنبور عسل،
 یه حشره ای بود از این چار چنگولیا گمونم(مشابه عکس پایین متن البته مطمئن نیستم این عکس خود همون حشره باشه!)،
 حشره بدی بود، 
بچه اش دنبال پدرش می گشت و اون نوع حشره جوری بود که نوع بالغش با نوع نابالغش یا همون نوع دوران کودکیش خیلی فرق داشتند و اصلا قابل تشخیص نبود،
 بازم یادم نیست چه اتفاقی افتاد که اون بچه حشره با پدرش به صورت ناشناس با هم مبارزه کردند و نهای
یه کتابی با عنوان《ایرانیان فرزندان خود را چه می نامند ؟》خوندم 
میگفت اسم "هاشم" به معنای کسی است که نان ترید میکند ... معنای خوبی ندارد ولی ایرانیان چون هاشم بر میگردد به خاندان بنی هاشم و حضرت محمد برای این اسم احترام قائلند و بدون توجه به معنای اسم اون رو برای فرزندانشون انتخاب می کنند یا "میثم" ... به معنای بندی است که به پای شتر میبندند که دور نرود اما ایرانیان به دلیل آوای خوشی که داره بدون توجه به معنا این اسم رو روی فرزندانشون میذارن 
حا
سلام و عرض احترام  و ارادت خدمت همراهان عزیز این صفحه
بعد مدت ها فرصتی شد تا سه منو به این صفحه اضافه کنم . 
که منوی اول:  در خصوص زبان شناسی و تاریخچه آن همراه با تطور کلمات است 
منوی دوم:  مربوط به جستارهای ادبی ست که انتشار یافته اند 
منوی سوم : شعر و نثرهایی ست که افتخار آن را دارم در منوی حرف آب و آینه ها 
احساسم را با شما به اشتراک بگذارم . 
برای همراهان بهتر از برگ کلم 
عشق را همراه با سلامتی و برکت از خدا می خواهم ‌ . 
با عشق و احترام 
مریم
در یکی از روستاهای ایتالیا، پسر بچه شروری بود که دیگران را با سخنان زشتش خیلی ناراحت می کرد. روزی پدرش جعبه های پر از میخ به پسر داد و به او گفت: هر بار که کسی را با حرفهایت ناراحت کردی، یکی از این میخها را به دیوار طویله بکوب. روز اول، پسرک بیست میخ را به دیوار کوبید. پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد، کم کند. پسرک تلاشش را کرد و تعداد میخهای کوبیده شده به دیوار کمتر و کمتر شد. یک روز پدرش به او پیشنهاد کرد تا هر بار که ت
بوسه میزنم بردستانتبه احترام بهشت که زیر پایت جاری ستبه احترام اندیشه ای که بر تخته کلاس نقش میبنددسپاسگذار معلمی هستم که اندیشیدن را به من اموخت نه اندیشه هارامعلم عزیزم روزت مبارک
                                                               
دانلود سریال ترکی کارادایی با دوبله فارسیکیفیت BluRay 720p اضافه شد
دانلود
نام : کاراداییسال تولید: ۲۰۱۲ – ۲۰۱۵حجم : میانگین ۱۶۰ مگابایتفرمت : Mkvکیفیت : HDTVکانال پخش کننده : ATVمحصول : ترکیهزبان : دوبله فارسیکارگردان : Uluç Bayraktarبازیگران : Kenan İmirzalıoğlu, Bergüzar Korel, Çetin Tekindor
خلاصه داستان: کارادایی (به ترکی استانبولی: Karadayı) یک مجموعه تلویزیونی ترکی با کارگردانی اولوچ بایراکتار (کارگردان سریال ایزل) است.سریال کارادایی محصول کشور ترکیه است ومحبوبیت فراوانی
چه اهمیتی داره که من تافته جدا بافته این جمع محسوب میشم و شاید سعی میکنن با فاصله از من راه برن....ولی میدونین نکته اینجاست که خودشون دوباره با من سر صحبت رو باز میکنن و با من هم قدم میشن و من هم صحبت میکنم چه اهمیتی داره که شاید سلیقه متفاوتی با من داشتن باشن من به علایقشون احترام میزارم حتی اگه به علایق من احترام نذارن.....خوبه که حداقل به چادرم علاقه و ایمان دارم وگرنه خیلی زودتر از این ها چادرم رو باد برده بودش.....
با سلام و احترام،
لطفا پاسخ پرسش های باقیمانده از سری دوم تجزیه و تحلیل سیستم ها را از اینجا دریافت کنید. یادآوری می گردد که فایل ارسالی رمزنگاری شده است.
لطفا برای احترام به علم و دانش این پاسخ ها را در اختیار دانشجویان سایر گروه های این درس قرار ندهید.
شاد و پیروز باشید.
یه شب مهمون داشتیم، کفش ها توی حیاط جفت شده بود، همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنه هاش خوابونده شده بود.هرکس میخواست بیاد تو حیاط اون کفش ها رو میپوشید.میدونی چرا؟ چون پاشنه هاش خوابونده شده بود. یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه خوابونده هستیم.برامون مهم نیست کی سوارمون میشه. 
یادت باشه که اگر سر خم کنی، اگر خودت به خودت احترام نذاری، اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره.
کفشِ
یه شب مهمون داشتیم، کفش ها توی حیاط جفت شده بود،همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنه هاش خوابونده شده بود !
هرکس میخواست بیاد تو حیاط اون کفش ها رو میپوشید ،میدونی چرا؟ چون پاشنه هاش خوابونده شده بود !
یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه خوابونده هستیم ،برامون مهم نیست کی سوارمون میشه ! 
یادت باشه که اگر سر خم کنی، اگر خودت به خودت احترام نذاری، اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره
وقتی اعلامیه ترحیم را دیدم، اولین چیزی که در ذهنم تداعی شد، فریبا بود. دختر یکی یکدانه و تک فرزند مرحوم. همسفر مشهدمان بود. دختری بلند بالا، ساکت و حرف گوش کن و تا حدی مبهم. از آنجایی که در شهر ما، شرکت در مراسم گذشتگان برای دختران جوان کار معمولی نیست، از مادر خواهش کردم ایشان حتما شرکت کنند و از طرف من هم به فریبا تسلیت بگوید. هر چه باشد یک هفته با هم زندگی کرده بودیم. مادرم در جوابم گفت: «اگر بود، چشم». مادر درست می گفت. فریبا دختر احساساتی بود
پرستو برای من مثل نان بود.مثل متفورمین و انسولین بود برای بیمار دیابتی.من نه فقط پرستو،که هرچیز مربوط به او را هم دوست داشتم.پرهام،برادرش،را هم بیشتر از همه پانزده  ساله های دنیا دوست داشتم.مادرش،ناهید خانم،را مثل مادر خودم دوست داشتم،پدرش،اقای خسروی،دبیر بازنشسته زیست شناسی را خیلی دوست داشتم،آنقدر که به درس مزخرفی مثل زیست شناسی هم علاقه مند شده بودم.کارمند های بانک پاسارگاد شعبه امیرآباد را،خیلی ساده،چون پرستو را میشناختند،و به او
یکی دیگر از گروههای مورد علاقه شما گروه واتساپ مختلط هست و ما با توجه به درخواست های زیاد شما دوستان گروه واتساپ مختلط رو ایجاد کردیم و از تمامی کسانی که دوست دارند تا در این گروههای مختلط واتساپ عضو بشن درخواست داریم که به گروه بیان.
چت کردن در این گروه مختلط آزاد هست و همه دختر پسرا میتونند به این گروه بیان و با دوستان خودشون چت کنند، گروه چت مختلط واتساپ پذیرای همه شما عزیزان هست و محدودیتی در این زمینه وجود ندارد.
در این گروه دوستان شما عض
به نام خدای پدرم:))))
   تقدیم به غریب ترین پدر، به مناسبت ولادت پدرش... 
 وقتی نام پدرش را می آورم، می خندد:)
وقتی میخندد، دل عالم آرام میگیرد:)
وقتی دل عالم آرام میگیرد، بلاها تمام میشوند:)
جهان پر از امید میشود:)
خورشید پر نورتر، شهر چراغانی تر، وصال عاشقان نزدیکتر، حاجت ها برآورده تر، خیر فراوان تر، رزق گسترده تر، رحمت خدا نزدیکتر، کارها آسان تر،خنده ی مردمان بلندتر و روز و روزگاه بر وفق مراد میگذرد...
وقتی نام پدرش را می آورم، وقتی میگویم یاعل
بوسه میزنم بردستانتبه احترام بهشت که زیر پایت جاری ستبه احترام اندیشه ای که بر تخته کلاس نقش میبنددسپاسگذار معلمی هستم که اندیشیدن را به من اموخت نه اندیشه هارامعلم عزیزم روزت مبارک
                                                                        
احساس خفنیه 
اینکه تو دنیای به این بزرگی دقیقا سر یک دقیقه و ساعت و ثانیه باهم یک موزیک رو گوش بدیم . و فقط دو بار این کار رو کنیم. با سمفونی شماره 5 بتهوون ; باید یادآوری کنم که لوکیشن هامون متفاوت بود
نتیجه ش شده اینکه امروز وقتی کلا حواسم یجای دیگه بود احساس کنم داره به گوشیم زنگ میزنه , و وقتی میرم سراغ گوشی میبنم داره زنگ میزنه 
از همه جالب تر اینه که میگفت سر بوق دوم گوشی رو جواب دادم ^ــــ^
 
+ یاد کتاب جز از کل افتادم . جایی که جسپر تو ذهنش از
آداب دست بوسی در ترکیه 
 
همانطور که میدانیم مردمان کشور ترکیه به احترام به بزرگان اهمیت زیادی می دهد. عادات دست بوسی یکی از عادتی می باشد که بیانگر احترام و علاقه می باشد که اکثرا افراد کوچکتر خانواد با بوسیدن و گذاشتن دست بزرگان بر پیشانی خود ابزار احترام می کنند. اما هرگز فراموش نکنید گذاشتن دست بر روی پیشانی فقط برای بزرگان است و هیچگاه نباید دست افراد کوچکتر و یا کم س و سال را بر روی پیشانی گذاشت که این کار بی احترامی تلقی می شود.
http://turki
 احترام به عقاید دیگران کار نکوییست، اما در جامعهٔ ما گویا اکثر آدم‌ها این مسئله را فقط برای خودشان می‌پسندند؛ یعنی دوست دارند همه به عقیده و آیین آن‌ها احترام بگذارند اما وقتی نوبت خودشان می‌شود کمیت احترام‌گذاشتنشان حسابی می‌لنگد؛ روی می‌آورند به تمسخر و جنجال و...  واقعا مایهٔ تاسف است!
چند سالی هست کار خیر می کنیم. جهیزیه می دهیم و زندانی آزاد می کنیم. دست افتادگان را می گیریم و ارزاق و پوشاک و لوازم التحریر و غذا به نیازمندان می دهیم. اینقدر این مدت کار خوب کرده ایم که کم مانده نعوذبالله خداوند مستقیم از ما تقدیر به عمل بیاورد! اینقدر دعای خیر پشت سرمان هست که بهشت بر ما واجب است و نسبت به سایر بندگان حق آب و گل داریم !
رضا جوان معلولی بود که بیست و اندی سال داشت. جوانی که از کودکی معلول در در کما به دنیا آمده بود. با خون دل پدرش
صدای زن همسایه است
جیغ می کشد
باکسی دعوایش شده؟!
نه
پدرش...
پدرش ناگهان #مرده است
از بعدازظهر تا الان، فکر می کنم
این #سومین هشدار جدی است
چقدر معیار #ارزش_گذاری هایت در این زمان ها تغییر می کنند.
انگار تازه می فهمی برای چه‌چیزهایی باید وقت می گذاشتی، باید چه می کردی، چه نمی کردی...

هِی به خودت بیا...لطفا
قبل از اینکه #دیر شود
دلم گرفته
به خیلی دلایل
خسته ام
به خیلی دلایل
یه حال بدیم
یه حالی شبیه ناامیدی
شبیه اینکه دلم میخواد بتونم روحمو عین یه بچه اروم کنم
بتونم به خودم اطمینان بدم من از پسش بر میام
بتونم...
چرا من اینطوریم؟
توکل کردن که اینطوری نیست
توکل کردن ینی آدم مطمئن باشه همه چی درست میشه به قول حضرت علی مثل بچه ای که شب چیزی از پدرش میخواد مطمئنه فرداش پدرش براش فراهم میکنه
مگه منم از خدا نخواستم وکیلم باشه؟
پس چرا اینطوریم؟
خدایا میشه من درست و حسابی بهت تو
در زندگی نامه کارل فردریش بنز اینگونه آمده است که: ۱۷۰ سال پیش، ۲۵ نوامبر سال ۱۸۴۴ کارل بنز مهندس و مخترع مشهور آلمانی در شهر کارلسروهه آلمان متولد شد. فقط ۲ سال داشت که پدرش را از دست داد، بعدها به یاد پدرش، نام خود را به کارل فردریش بنز تغییر داد. نبود پدر، خانواده کارل فردریش را با مشکلات زیادی روبرو کرد و مخارج زندگی توسط مادرش به سختی تأمین می‌ شد. با وجود اینکه از نظر مالی به شدت مشکل داشتند، اما مادر کارل بنز روی تحصیل فرزندنش حساس بود و
سریال کره ای به یاد آور Rememberبا بازی: یو سونگ هو ، نام گونگ مین و پارک مین یونگ
نام های فارسی : به خاطر بسپار – یاد آوری – یادآوری جنگ پسراننام های انگلیسی : Remember War of the Sonمحصول: 2015 کره جنوبی از شبکه SBSژانر: #جنایی | #درام | #هیجان_انگیز | #حقوقیتاریخ پخش: 18 آذر 1394- 09Dec 2015قسمت ها: 20مدت زمان: 60 دقیقهوضعیت: پایان یافته استبازیگران:Yoo Seung ho – Park Sung woong – Park Min young – Nam Goong Min
خلاصه داستان: جین وو ( یو سونگ هو ) یه سندروم خاص (Hyperthymesia ) داره که میتونه اتفاقات هر روز
محصول کشور هندوستان
زبان فیلم هندی
مدت زمان ۱۶۷ دقیقه
ژانر احساسی خانوادگی درام
سال انتشار ۱۹۹۷
امتیاز ۶ از ۱۰
کارگردان
بازیگران Anil Kapoor , Sridevi , Urmila Matondkar
خلاصه داستان هنگامی که “کاجال” با راج (آنیل کاپور) یک مهندس حرفه ای ازدواج می کند، او و پدرش ، فرض می کنند که او ، ثروتمند است. پدرش بسیار خوشحال است که در ازدواجشا هیچ خویشاوندی وجود ندارد اما …
ادامه مطلب
قسمت 7
با وجود اینکه سواد زیادی نداشت اما بخاطر خواندن زیاد کتاب های شعر و داستان با همان سواد اندکش چیزهای زیادی یاد گرفته بود و حتی می توان گفت از کسانی که در آن زمان به مکتب هم می رفتند، بیشتر اطلاعات و سواد داشت.
با اشتیاق کتاب را باز کرد و شروع به خواندن یکی از شعرهای مولانا، شاعر مورد علاقه اش، کرد.
مانند همیشه صبح زود بیدار شد. آبی به دست و صورتش زد و به آشپزخانه رفت. امیدوار بود تا خدمتکارشان زودتر برگردد تا این همه کارها از روی دوشش بردا
با سلام و احترام
ان شاءالله در این وبلاگ مطالبی در مورد افغانستان عزیز و هرات باستان و رشته انجنیری سیول قرار داده خواهد شد.
امید است مفید برای عزیزان باشد.
با احترام
فرهاد حیدری
صادق حیدری
گروپ انجنیری برادران حیدری
یادگیری آسان انجنیری
افغانستان عزیز
هرات باستان
خلاصه انیمه
Kaito Kuroba، یه دانش آموز معمولیه و پدری داره که همیشه در حال مسافرته. تا اینکه یه روز خبر مرگ پدرش رو براش می آرن و بعد از اون حقیقت برای Kaito روشن میشه. پدر اون در واقع یه دزد معروف و بین المللی بوده که با کد رمز مجرم بین المللی ۱۴۱۲: شبح دزد، شناخته میشده. دلیل مرگ پدرش این بوده که با سازمانی مخفی برای پیدا کردن جواهری به اسم پاندورا که منبع داروی جاودانگیه همکاری نکرده بود. Kaito تصمیم می گیره انتقام پدرش رو بگیره و سنگ رو زودتر از این ساز
 حضرت صادق ع فرمود برای مومن سراوار نیست  که در مجلسی  بنشیند که خداوند فرمانی شود و ان مومن قدرت بر  بخمزدن ان مجلس نداشته باشد  2 جعفری گوبد شنبدم حضدت ابوالحسن  ع  بمن فرمود چرا مینگرم که تو نزد عبدالدحمن بن یعقوب. هیتی  جعفری عرضکرد او دایی من است حضرت فرموداو در باره خدا  سخن نا همواری گوبد خدارا بصورت اجسام و اوصاف ان وصف کندپس یا باو همنشین شو و ماراواگزار یابا مابنشین و اوراترک کن عرضکردم او هرچه میخواهد بگوید بمن چه زیانی دارد  وفت
نه_گفتن
باید یاد بگیرید چگونه بدون احساس گناه، نه بگویید
و مرزبندی های سالمی تعیین کنید.
چون برخی مردم می توانند از شما بهره کشی کنند . 
 اگر به خودتان احترام نگذارید، راه بی‌احترامی کردن دوستان، همکاران، هم‌کلاسی‌ها، و اعضای خانواده‌تان هم به شما باز می‌شود.
اگر «نه» گفته‌اید، به هیچ‌کس اجازه ندهید بخواهد شما را تحت‌تاثیر قرار دهد تا کاری که می‌خواهد را برایش انجام دهید.
 بفهمید که رفتن با حفظ احترام خود بسیار بهتر از ماندن در آن موق
او بی کمالات بود...بدون اندکی رنگ و لعاب...خاکستری خاکستری...و کاملا غیر قابل اتکا...فقط گاهی احترام میگذاشت...آن هم سرسری!..احترام هایش بیش از اندازه رسمی و و باعث تضاد اشکاری بین بقیه رفتار ها و حرف های  دریده اش با بعضی گفته های  اصالت امیزش میشد...اخلاق امروزش را فردا فراموش میکرد ...تنها یک چیز بود که همیشه به یاد می اورد و ان رها کردن بود...و البته تسلیم شدن...انگار هیچ وقت  ماندن و حفظ کردن را نیاموخته بود...شاید برای همین هیچ وقت به اخلاقیات اهم
محمود حیدری در گفت‌وگو با ایلنا، ضمن تایید این مطلب گفت: این پسر بچه‌ 4 ساله رفسنجانی به دلیل جدایی خانواده اش با پدرش زندگی می‌کرده است.
وی افزود: پس از مدتی به درخواست مادربزرگ (مادری) کودک را به مادر و ناپدری‌اش می‌سپارد.
حیدری ادامه داد: این پسربچه توسط ناپدری‌اش که فردی معتاد بوده مورد ضرب و شتم قرار می گیرد که آثار کتک کاری بر روی صورت و بدن وی قابل مشاهده است.
رئیس اداره بهزیستی شهرستان رفسنجان عنوان کرد: کودک با اطلاع اورژانس اجتماع
آداب دوجو
این آداب میتواند در سبک های مختلف متفاوت باشد اما در اینجا آداب کلی به اضافه نکاتی درباره آداب دوجو کیوکوشین کاراته ذکر می کنیم .با رعایت این اداب یک پیوند اعتماد و احترام بین شما و استاد و دیگر اعضا بوجود می آید .به خصوص در کیوکوشین کاراته که مسیر کیوکوشین از طریق آموزش مداوم، کار سخت، نظم، تعهد، تواضع و احترام به فرجام می رسد.
۱- هنگام ورود و یا خروج از دوجو،شایسته است که رو به  اُ سِنسی (سِنسی بزرگ)، کامیزا (جایگاه ویژه) و یا جلو کل
کلا این زن احترام به زن، احترام به کودک، احترام به نژادهای مختلف، احرتام به انسان، احترام به همدیگه، همه رو برد زیر سوال و کلا نشون داد که کاناداییا خیلی وقتا همه کارهاشون ظاهریه، ظاهرا از اب و هوا میپرسن (خدا رو شکر توی بی سی این رو نمیپرسن) ظاهرا حالت رو میپرسن ولی ازت متنفرن.
 
بی سی مردمش ساده ن
برای همین بروز میدن
 
توی انتاریو نژادپرستی ده ها برابره،
ولی خیلی محافظه کارن و بروز نمیدن
 
خدایا شکرت ازونجا اومدم بیرون.
 
 
دلم برای این خانم
بسمه تعالی استاندار محترم استان هرمزگان باسلا م احترام وعرض خیرمقدم ازتشریف فرمایی جنابعالی به شهرستان بشاگردباستحضارعالی میرساندجاده مسیرروستاهای کارگنجی دستگرددرگاز گوروی که چندسال پیش روکش آسفالت انجام گرفت متاسفانه بعلت استفاده ازمصالح نامرغوب درحال تخریب شدن است وهمچنین چندین دهنه پل دراین مسیر درحال تخریب شدن میباشند  لذاخواهشمنداست ازمسیرفوق بازدیدبفرمایید ودستورات لازم رامبزول فرمائید / باتقدیم احترام  پنجشنبه غریب زاد
محصول کشور هندوستان
زبان فیلم هندی
مدت زمان ۱۶۷ دقیقه
ژانر احساسی خانوادگی درام
سال انتشار ۱۹۹۷
امتیاز ۶ از ۱۰
کارگردان
بازیگران Anil Kapoor , Sridevi , Urmila Matondkar
خلاصه داستان هنگامی که “کاجال” با راج (آنیل کاپور) یک مهندس حرفه ای ازدواج می کند، او و پدرش ، فرض می کنند که او ، ثروتمند است. پدرش بسیار خوشحال است که در ازدواجشا هیچ خویشاوندی وجود ندارد اما …
ادامه مطلب
                                                                          بسمه تعالی
گدای جوان که دیگر شوقی برای زندگی نداشت همچنان استخوانهایش از بابت باران ها و حتی برف های لندن درد داشتند حتی دیگر اشکی برای ریختن نداشت.دو روز بود که غذایی نخورده بود و برای نوشیدن اب هم از کاسه اش که باران در ان میبارید استفاده میکرد.تا حالا هیچ کس صورت گدا را ندیده بود از بابت اینکه سرش همیشه رو به پایین بود حتی هنگامی که جنازه ی سگش را جلوی او انداخته بودند هم او سرش
دختر انگلیسی دان پسابندری! هنوزم حس قشنگی نسبت به احساس و مطالعه‌ات دارم، هنوزهم میخواهم بدانم کیستی اما به احترام تصمیمت دنبال هویتت نگشتم و نیستم. 
هنوزهم دوست دارم باهات از چیزهای بگم که با دیگرانی که نمی‌دانند و نمی‌خوانند نمی‌شود گفت. 
تو به‌مثابه‌ی احساسِ یک الهه‌ی در شهر گل‌ها که در حین زیباروی فکر زیبایی نه دارند و نه می‌توانند داشته باشند، اما الهه‌ها برخلاف گل هم زیبایند و هم میتوانند فکر زیبا داشته باشند. الهه ی که پسابند
گاهی باید اخلاق و انسانیت را به همدیگر یادآوری کنیم. آدم است و حواس پرتی!
همه ما گاهی یادمان می رود سر جای خودمان باشیم! گاهی از حقایق عالم خلقت غافل می شویم و راه را گم می کنیم.
ادب به خصوص در مقابل پدر و مادر و بزرگان یکی از همین دست مواردی است که ممکن است از ذهنمان دور شود.
چقدر خوب است ارزش های انسانی را هر از گاه به یکدیگر یادآور شویم.
چندی پیش تصویری از یک هنرپیشه سیما که در حال بوسیدن دست پدرش بود، درسی از ادب و شرافت را در خود جای داد و دست ب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بهتر باش